کد مطلب:149221 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:204

عامل خصوصی
عامل سوم یك عامل خصوصی است این دو عاملی كه عرض كردم، یعنی غرضها و عداوتهای دشمنان و حس اسطوره سازی و افسانه سازی، در تمام تواریخ دنیا وجود دارد. ولی در خصوص حادثه ی عاشورا یك عامل بالخصوصی هست كه این عامل سبب شده است كه در این داستان بالخصوص، جعل واقع بشود. آن عامل چیست؟

پیشوایان دین از زمان پیغمبر اكرم و زمان ائمه ی اطهار دستور اكید و بلیغ داده اند كه باید نام حسین بن علی زنده بماند، باید مصیبت حسین بن علی هر سال تجدید بشود، چرا؟ بحث در این «چرا» است. این چه دستوری است در اسلام؟ چرا این همه ائمه ی دین به این موضوع اهتمام داشتند؟ چرا برای زیارت حسین بن علی این همه اهتمام و ترغیب است، این همه تشویق است؟ ما باید به این «چرا» دقت كنیم. ممكن است كسی بگوید: «این برای این است كه تسلی خاطری برای حضرت زهرا باشد.» آیا این حرف مسخره نیست كه بعد از هزار و چهارصد سال، هنوز حضرت زهرا احتیاج به تسلیت داشته باشد؟ در صورتی كه به نص خود امام حسین و به حكم ضرورت دین، بعد از شهادت امام حسین دیگر امام حسین و حضرت زهرا نزد یكدیگر هستند. این چه حرفی است؟! مگر حضرت زهرا بچه است كه بعد از هزار و چهارصد سال هنوز هم دائما به سر خودش بزند، گریه كند، بعد ما برویم به ایشان سر سلامتی بدهیم! این حرفها دین را خراب می كند، حسین مكتب عملی در اسلام تأسیس كرد. حسین علیه السلام نمونه ی عملی قیامهای اصلاحی است. خواستند مكتب حسین زنده بماند،خواستند حسین سالی یك بار با آن نداهای شیرین و عالی و حماسه انگیزش ظهور پیدا كند، فریاد كند: «الا ترون أن الحق لا یعمل به و الباطل لا یتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقا» [1] .

خواستند «الموت اولی من ركوب العار» [2] (مرگ از زندگی ننگین بهتر است) برای همیشه زنده بماند. خواستند «لا اری الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما» [3] برای همیشه


زنده بماند. زندگی با ستمكاران برای من خستگی آور است؛ مرگ در نظر من جز سعادت چیزی نیست. خواستند آن جمله های دیگر حسین: «خط الموت علی ولد آدم مخط القلادة علی جید الفتاة» [4] زنده بماند، «هیهات منا الذلة» [5] زنده بماند. مردی كه می آید آنجا در مقابل یك دریا [انسان]، سی هزار نفر، می ایستد، آن طور مردانه، در حالی كه در نهایت شدت گرفتار است از ناحیه ی شخص خودش، از ناحیه ی خاندان خودش، مرد و مردوار - كه چنین مردی دنیا به خودش ندیده است- و می گوید: «الا و ان الدعی بن الدعی قد ركز بین اثنتین بین السلة و الذلة هیهات من الذلة یأبی الله ذلك لنا و رسوله و حجور و طابت و طهرت» [6] خواستند اینها زنده بماند، مكتب حسین زنده بماند، تربیت حسینی زنده بماند، پرتوی از روح حسینی در این ملت بتابد. فلسفه اش خیلی روشن است. گفتند نگذارید این حادثه فراموش بشود. حیات و زندگی شما بستگی به این حادثه دارد، انسانیت و شرف شما بستگی به این حادثه دارد، اسلام را با این وسیله می توانید خوب زنده نگه دارید.

پس ترغیب كردند به این كه مجلس عزای حسینی را زنده نگه دارید. راست است. عزاداری حسین بن علی واقعا فلسفه دارد، واقعا فلسفه ی صحیح دارد، فلسفه ی بسیار بسیار عالی هم دارد. هر چه ما در این راه كوشش كنیم، به شرط اینكه هدف این كار را تشخیص بدهیم بجاست. اما متأسفانه عده ای این را نشناختند، خیال كردند كه بدون اینكه مردم را به مكتب حسین علیه السلام آشنا كنیم، به فلسفه ی قیام حسینی آشنا كنیم، عارف به مقامات حسینی كنیم، همین قدر كه مردمی آمدند و نشستند و یك گریه ای را نفهمیده و ندانسته كردند، دیگر كفاره ی گناهان است!


[1] بحارالانوار، ج 44 / ص 381.

[2] همان ج 45 / ص 50.

[3] همان، ج 44 / ص 381.

[4] همان، ج 44 / ص 366.

[5] اللهوف، ص 41.

[6] همان.